دولت سیب زمینی به دولت هلو تبدیل می شود!

Peach

ظاهراً احمدی نژاد یک تغییر اساسی را برای دولت نامشروعش در نظر گرفته است.او با اعلام اسامی وزرای پیشنهادی قصد تشکیل کابینه ای متفاوت را دارد.طبق نظر وی تغییر لازمه ی پیشرفت است!حالا تغییر از دیدگاه او چیست و اساساً این واژه را چگونه معنی می کند؟

خوب از نظر او همین که چند وزیر از وزارتخانه ای به وزارتخانه ی دیگری جابجا شوند و افراد بی تجربه و نا آشنا به امور, بر صندلی وزارت تکیه بزنند,تغییری بزرگ محسوب می شود.

مثلاً چه اشکالی دارد که وزیر بازرگانی با آنهمه ابتکاری که در زمینه ی واردات دارد چند صباحی وزیر نفت شود تا بلکه با صادرات بی رویه ی نفت و واردات انواع و اقسام فراورده های نفتی باعث خشک شدن چاه های نفت و وابستگی ما حتی به افغانستان بشود!و یا وزیر دفاع بشود وزیر کشور تا دیگر احتیاجی به هماهنگی قبلی در زمینه ی تقلب در کشورداری نداشته باشد.چون با انجام چنین کاری مملکت کلاً نظامی می شود و این یک تغییر بی سابقه خواهد بود.

در مورد وزارت نیرو هم که با روی کار آمدن علی آبادی چنان تغییری حاصل می شود که دیدنی است.چون او که در زمینه ی وارد کردن شوک به مردم با نیاوردن مدال در المپیک و شکست های پی در پی در مسابقات مهارت خاصی دارد می تواند این دفعه در مقام وزارت نیرو از شوک الکتریکی استفاده کرده و تغییراتی در اخلاق و رفتار مردم ایجاد کند.

روی کار آمدن سه وزیر زن هم که هیچکدام تجربه ای در امر وزارت ندارند خود سمبل تغییر است.حالا چه اتفاقی افتاده که ایشان با خانمها میانه ی خوبی پیدا کرده اند و بعد از آنهمه کتک زدن ها,دستگیری ها,زندانی و شکنجه کردن ها,کشتن و خلاصه هزاران کم لطفی دیگر که در مورد زنان و دختران شده است آنها را موجودات ظریف و همانند خواهر و مادر خود می داند,الله و اعلم!

البته این تغییرات با حفظ سمت وزرای قبلی به علت رابطه ی نامشروع با آنان ادامه می یابد ولی تکمیل این پروسه با توقف کشت سیب زمینی و شروع کاشت هلو به اوج خود می رسد.زیرا احمدی نژاد جدیداً به هلو خیلی علاقه مند شده است و جنون هلو خوری پیدا کرده است به طوری که بعضی از وزرایش را مانند هلو دیده و قصد خوردن آنها را دارد!

البته وزرای ایشان هیچکدام از نظر زیبایی که شباهتی به هلو ندارند و به کیوی شبیه ترند,از نظر کارایی هم که نقش هویج را ایفا می کنند چون در انجام وظایف هیچ اختیاری از خود ندارند و فقط اطاعت امر می کنند.حالا چرا ایشان آنها را شبیه هلو می بیند حکایتی است همانند هاله ی نور که فقط خاص خودش است و کس دیگری آن را نمی بیند!